تفسیر 29-32 ال عمران از ترجمه تفسیر مجمع البیان
سوره آل عمران : آيات 29 تا 30
قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (29) يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (30)
«1»
ترجمه:
بگو اگر آنچه در دل شما است پنهان كنيد يا آشكار سازيد خدايش ميداند و ميداند آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و خداوند بهر چيز قادر است.
روزى كه (روز قيامت) همه مردم آنچه عمل خير كردهاند حاضر و جلو چشم مىيابند دوست دارند كه كاش بين آنها واو فاصلهاى بسيار دور بود و خداوند شما را از خود ميترساند و خدا به بندگان رؤوف است.
__________________________________________________
(1) سوره آل عمران آيه 29 و 30 جزء 3 سوره 3
بيان آيه 29
لغت:
معنى صدر معلوم است (سينه) و در اصل بمعنى بلندترين قسمت جلوى هر چيز است و صدر انصراف از آب است.
صدار: لباسى است كه زن پوشد و باين اسم خوانده ميشود چون كوتاه بوده فقط سينه و محاذى آن را مىپوشاند.
اعراب:
يعلمه اللَّه: مجزوم است زيرا جواب شرط است باين تقدير «و ان كان اللَّه يعلمه اللَّه كان او لم يكن» و جمله «يعلم ما فى السماوات» استيناف است.
تفسير:
چون خداوند از پذيرفتن كفار را بعنوان اولياء منع فرمود آنها را از پنهان داشتن اين معنى (در دل) بترسانيد و فرمود:
قُلْ: بگو (اى محمد).
إِنْ تُخْفُوا: اگر پنهان كنيد، ما فِي صُدُورِكُمْ: آنچه در سينه شماست و مراد از سينه دل است و سينه را بجاى دل آورده چون جايگاه دل است.
أَوْ تُبْدُوهُ: يا ظاهر سازيد.
يَعْلَمْهُ اللَّهُ: خدا ميداند. پس پنهان كردن دوستى كفار در دل بشما نفعى نمى- بخشد «و» با اينهمه خداوند «يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» آنچه در زمين و آسمانها است ميداند. و علت اينكه اين مطلب (علم زمين و آسمانها) را ياد فرموده اينست كه علم و احاطه خود را بر موجودات بتفصيل بيان كند تا بيشتر و بنحو كامل موجب تحذير مردم شود زيرا آن كس كه بر همه موجودات بتفصيل دانا باشد از دلها (بطريق اولى) خبر دارد.
وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: خداوند بهر چيز تواناست پس قادرست كه شما را بگيرد و مجازات كند.
بيان آيه 30
لغت:
امد: غايت و انتها كه چيزى به آن پايان مىيابد.
اعراب:
درباره نصب كلمه «يوم» وجوهى ذكر شده:
1- نصب آن به يحذّركم است و تقدير چنين مىشود: «يحذّركم اللَّه نفسه يوم تجد» و در اين صورت معنى چنين مىشود: «خداوند شما را از خود ميترساند در آن روز (قيامت) كه …»
2- نصب آن به مصير است و تقدير چنين مىشود: «الى اللَّه المصير يوم تجد» روز قيامت … بازگشت هر چيزى بخدا است.
3- منصوب به اذكر است و چنين است: «اذكر يوم تجد» يعنى بياد آور روزى كه (روز قيامت).
اما در جمله ما عملت بمعنى الذى است چون مفعول تجد است و ممكنست با كلمه بعد از خود رويهم مصدر باشد يعنى (تجد عملها) روزى كه هر كس عمل خود را حاضر مىبيند و كلمه جزاء قبل از آن در تقدير است يعنى جزاء عمل خود را مىبيند. كلمه «محضراً» اگر تجد را به معنى يافتن و مشتق از و جدان بگيريم حال براى تجد است (و معنى چنين مىشود: روزى كه هر كسى عمل خود را مىيابد و بجزاء آن مىرسد در حالى كه حاضر است) و اگر تجد را به معنى ميداند بدانيم محضراً مفعول آن مىشود (يعنى روزى كه هر كسى عمل خود را حاضر مىبيند). جواب (لو) در آيه محذوف است باين تقدير (تود ان بينها و بينه امداً بعيداً لو ثبت ان بينها و بينه امداً بعيد) يعنى دوست ميدارد كه بين او و عمل حاصله دورى باشد اگر ممكن بود كه بين او و عملش فاصله دورى باشد و ذكر جمله (ان …) دلالت بر مفعول محذوف تودّ دارد و لفظ تود دلالت بر جواب لو مينمايد و اين مطلب اكنون بخاطرم رسيد و بحمد اللَّه واضح است.
تفسير:
چون خداوند مردم را از عقاب ترسانيد و بر حذر داشت (در آيه قبل) در اين آيه وقت عذاب و عقاب را بيان مىدارد و ميفرمايد:
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ- روزى كه هر كسى آنچه عمل كرده است (در دنيا) مىيابد.
مِنْ- (در) طاعت و خَيْرٍ مُحْضَراً- (خير حاضر).
و نظير اين آيه آيه زير است: «و وجدوا ما عملوا حاضراً» آنچه عمل كردند در برابر خود حاضر مىيابند و مىبينند و همچنين اين آيه «و علمت نفس ما احضرت»- (هر كس و هر نفسى آنچه حاضر كرده خواهد دانست).
سپس در كيفيت وجود عمل و حضور عمل اقوالى گفته شده:
1- ابى مسلم و غير او گفتهاند كه يعنى صحيفهها و نامههاى اعمال حسنه و سيئه را مىبيند و مىگيرد. و اين قول، اختيار قاضى نيز هست.
2- يعنى جزاء عملهاى خود را كه عبارتست از ثواب يا عقاب (بهشت يا دوزخ) مىيابند و ميگيرند ولى خود اعمال اعراض و خيرهايى بوده كه باطل شده و ديگر اعاده آنها جايز و درست نيست و بيمعنى است پس محال است كه خود آنها حاضر، يافت شود.
وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ- (و آنچه بدى كه بجاى آورده) يعنى هر انسانى آنچه گناه كرده حاضر مىيابد.
تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ- (دوست دارد كه بين خود و گناهانش) أَمَداً بَعِيداً- (فاصله دور و بسيارى باشد) يعنى آنها اعمال او نباشند.
درباره «امداً بعيداً» سدى گويد: مراد مكان و فاصله بسيار است. و مقاتل گويد: مراد فاصله بين مشرق و مغرب است.
وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ- (خدا شما را از خود يعنى عذاب خود بر حذر مىدارد).
وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ- (خداوند بر بندگانش رحيم است).
حسن گويد: يكى از نعمتهاى كامل و رحمت او بر بندگان اينست كه ايشان را از عقاب خود بر معصيت ترسانده است.
سوره آل عمران : آيات 31 تا 32
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (31) قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ (32)
«1»
ترجمه:
بگو (اى پيغمبر) اگر خدا را دوست ميداريد مرا اطاعت كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد خداوند غفور و رحيم است.
بگو (اى پيغمبر) خدا و پيامبر (ص) را اطاعت كنيد پس اگر پشت كرديد خداوند كافرين را دوست ندارد.
__________________________________________________
(1) سوره آل عمران آيات 31 تا 33 جزء 3 سوره 3
بيان آيه 31- 32
لغت:
محبت يعنى اراده ولى ارادهاى كه مضاف و مربوط بيك مراد باشد يا چيزى از متعلقات بمراد چنان كه گويى زيد را دوست دارم و اكرام زيد را دوست دارم كه در اولى مورد اراده و خواست تو خود زيد است و در مثال دوم متعلق و چيزى از زيد كه اكرام وجود اوست.
ولى در اراده خود مراد مورد توجه نيست بلكه فقط چيزى و متعلقى از او مورد توجه است چنان كه نميتوان گفت: «اريد زيداً» بلكه فقط ميتوان گفت «اريد اكرام زيد».
و اين مطلب از اين جاست كه محبت در جاى ميل و علاقه طبايع است كه جارى مجراى شهوت و خواست (تمايل) ميباشد و در مقام اضافه به چيزى يا كسى همان معامله مىشود.و محبت خداى تعالى نسبت به بنده اراده اينست كه بوى ثواب دهد و محبت عبد نسبت بخدا خواستن اوست در مقام اطاعت و با اطاعت.
طاعت: متابعت كردن دعوت كننده در چيزى كه بدان دعوت ميكند و لذا گاهى انسان مطيع شيطان است اگر چه قصد اطاعت وى نداشته باشد زيرا اگر بمعصيتى كه دل ميخواهد ميل پيدا كند و توجه كند اطاعت شيطان را كه نيز داعى بمعصيت است نموده.
شان نزول:
محمد بن جعفر بن زبير گويد: اين دو آيه درباره وفد نجران (مسيحيانى كه از نجران بر پيامبر وارد شدند) نازل شده در آن وقت كه گفتند: ما مسيح را خيلى بزرگ ميشماريم بجهت محبت خدا.
تفسير:
سپس خداوند بيان ميدارد كه ايمان بوى فايده ندارد مگر اينكه با ايمان به پيغمبرش (ص) همراه باشد پس ميفرمايد:
قُلْ: (بگو) اى محمد.
إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ: (اگر خدا را دوست داريد) چنان كه گمان ميكنيد.
فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ: از من (كه پيغمبرم) اطاعت كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد.)
ابن عباس گويد: مراد اينست كه اگر (دين) خدا را دوست داريد (مراد از دوستى خدا دوستى دين خداست.)
ديگرى گفته يعنى: اگر در ادعاى دوستى خدا راست ميگوييد مرا اطاعت كنيد و اگر چنين كنيد خداوند شما را دوست خواهد داشت و شما را خواهد آمرزيد.
وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ: (خداوند غفور و رحيم) يعنى: كثير الرحمه و كثير- المغفرة است.
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ: (بگو خدا و رسولش را اطاعت كنيد) يعنى:
بگو اى محمد اگر خدا را دوست داريد چنان كه ادعا ميكنيد پس علامت صدق خود را با اطاعت او و پيامبر ظاهر سازيد كه اين علامت صدق ادعاى شماست.
فَإِنْ تَوَلَّوْا: (پس اگر پشت كردند.)
يعنى: اگر از اطاعت خدا و پيامبرش اعراض نمودند.
فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ: (خداوند (در نتيجه) كافران را دوست ندارد).
يعنى: خداوند آنها را دشمن دارد و ثواب براى آنها نخواهد خواست و از نفى (لا يحب) بر اثبات (بغض و دشمنى) دلالت آورده و اين طريق ابلغ است و بر معنى بيشتر دلالت ميكند زيرا اگر ميفرمود: يبغضهم يعنى آنها را دشمن دارد ممكنست توهم شود كه از جهتى آنها را دشمن دارد و از جهتى ديگر دوست چنان كه جايز است كه چيزى از جهتى معلوم باشد (پس معنى آيه اينست كه آنها را مطلقاً و از هيچ جهت دوست ندارد بدليل اطلاق آيه) و به همين جهت در اين آيه دلالتى است بر بطلان مذهب «مجبّره» كه مىگويند خداوند كفار را از جهت كافر بودنشان دوست ندارد و به همين جهت بايشان ثواب نميدهد (بلكه خودشان و كفرشان را دشمن دارد.)